تبیین نقش شرکتهای مدیریت صادرات تخصصی در توسعه صادرات تجهیزات آزمایشگاهی

شناسايي و انگيزش تقاضاي بازارهاي بين المللي

 

در حال حاضر کشورهاي توسعه‌يافته از راهکارهاي متعددي براي توسعه صادرات محصولات خود بهره مي‌برند. يکي از راهکارهاي موثر در اين زمينه، ايجاد شرکت‌هاي مديريت صادرات تخصصي (EMC) و حمايت از آن‌هاست. در اين نوشتار با بررسي و مطالعه تطبيقي شرکت‌هاي مديريت صادرات و بررسي وضعيت شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان در خصوص صادرات، به ارائه راهکاري براي همکاري شرکت‌هاي مديريت صادرات تخصصي در جهت توسعه صادرات تجهيزات آزمايشگاهي شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان پرداخته شده است.


مطالعه تطبيقي شرکت‌هاي مديريت صادرات ايران با کشورهاي توسعه‌يافته

شرکت مديريت صادرات يکي از انواع واسطه‌هاي صادراتي است که براي کمک به بنگاه‌هاي اقتصادي براي ورود به بازارهاي جهاني ايفاي نقش واسطه‌اي (intermediaries) مي‌کند. اين شرکت‌ها بسته به شرايط و نياز مي‌توانند مديريت تمام يا بخشي از فعاليت‌هاي صادراتي بنگاه‌هاي اقتصادي مخصوص، بنگاه‌هاي کوچک و متوسط را به عهده بگيرند. شرکت مديريت صادرات، يک شرکت کاملا مستقل است که مانند يک دپارتمان انحصاري براي صادرکننده‌ها عمل مي‌کند. چنين شرکت‌هايي معمولا يک قرارداد رسمي براي مديريت امور صادرات شرکت‌ها منعقد مي‌کنند.  

در بعضي موارد شرکت مديريت صادرات، نمايندگي تمام محصولات خط توليد شرکت‌ها را مي‌پذيرد، ولي ممکن است هميشه به اين شکل نباشد. معمولا اين شرکت‌ها حق انحصاري فروش در تمامي‌ بازارهاي خارجي را دارند. البته اين هم هميشگي نيست و بستگي به قرارداد و روال شرکت دارد. تعهد در قبال حفظ رابطه بلندمدت با توليدکنندگان و مصرف‌کنندگان، ماهيت شرکت مديريت صادرات را از ساير واحدهاي تجاري متمايز مي‌کند. به‌عنوان بخشي از اين تعهد، اين شرکت‌ها در زمينه ارتقاي ارزش افزوده مي‌کوشند که اين خود زمينه‌هاي غير از بازاريابي بين‌المللي را نيز پوشش مي‌دهد. شرکت مديريت صادرات، خدمات را در راستاي شناسايي و انگيزش تقاضاي بازارهاي بين‌المللي و همچنين نحوه پردازش و پاسخ صحيح به تقاضاي بازارهاي خارجي(physical fulfillment activities) و به عبارتي تسهيل تجارت خارجي به بنگاه‌هاي توليدي-صادراتي ارائه مي‌دهد. در نتيجه بنگاه‌هاي اقتصادي از ورود به بازارهاي جهاني منتفع مي‌شوند و شرکت مديريت صادرات هم از ايجاد رابطه بلندمدت بين صادرکننده و خريدار سود مي‌برد.

اين شرکت‌ها در اروپا به اسم Export Managing Company (EMC)، در امريکا با نامGeneral Trading Company، در ژاپن و کشورهاي جنوب شرقي آسيا با نام trading house يا سوگوشوشا شناخته مي‌شوند؛ ولي اين واسطه‌ها در تمام دنيا خدمات تقريبا مشابهي ارائه مي‌دهند. موفق‌ترين شرکت‌هاي تجاري عمومي در سطح جهان، سوگوشوشاي ژاپني هستند که ضمن اين‌که شرکت‌ها و برندهاي مطرح ژاپني در اين شرکت‌ها سهم دارند، مالکيت مستقل خود را حفظ کرده‌اند و توانسته‌اند نقش مکمل بازاريابي و تجارت را براي شرکت‌هاي مطرح ژاپني در سطح بين‌المللي به عهده بگيرند. پس از صد سال از فعاليت سوگوشوشاها، ميلياردها دلار صادرات داشته‌اند. شرکت‌هاي مديريت صادرات ژاپني يا سوگوشوشا، شرکت‌هاي مديريت صادرات کره جنوبي يا چائبول‌ها و سوگوشوشاي امريکايي نياز به توسعه کمي شرکت‌هاي مديريت صادرات و کنسرسيوم‌هاي صادراتي را به عنوان يک مدل توسعه صادرات، براي همه کشورها خاطر نشان مي‌کنند. ليکن بعضي مشکلات فکري و معضلات قانوني در ايران، مسير تشکيل و توسعه اين شرکت‌ها را سخت و ناهموار کرده است.

از شرکت‌هاي موفق و معتبر مديريت صادرات در ايالات متحده امريکا مي‌توان به شرکتUSEDA  اشاره کرد. اين شرکت خدمات جامعي در حوزه صادرات به شرکت‌هاي توليدکننده امريکايي ارائه مي‌دهد و در ازاي انجام خدمات، هزينه دريافت مي‌کند و البته در صورت صادرات قطعي هم درصدي از سود به اين شرکت تعلق مي‌گيرد. 

تبيين مدل و ساختار بهينه شرکت مديريت صادرات در حوزه تجهيزات آزمايشگاهي دانش‌بنيان

همان‌طور که در بخش قبل اشاره شد، شرکت‌هاي مديريت صادرات به عنوان واسطه صادراتي در مدل‌هاي مختلف فعاليت مي‌کنند، اما به طور عمده تفاوتي که بين شرکت‌هاي مديريت صادرات (EMC) با ساير واسطه‌هاي تجاري (ETC) وجود دارد، اين موضوع است که دسته اول معمولا محصول را خريد و فروش نمي‌کنند، بلکه در فرايند صادرات، همکار شرکت‌هاي توليد‌کننده خواهند بود. در اين بخش قصد داريم به اين نکته بپردازيم که مديريت صادرات تجهيزات آزمايشگاهي تفاوت ويژه‌اي با مديريت صادرات محصولات کاربردي و مصرفي و مواد دانش‌بنيان دارد. صادرات حوزه تجهيزات آزمايشگاهي داراي مشخصه‌هايي است که لازم است زمان، هزينه و ريسک قابل توجهي براي بازاريابي و صادرات صرف شود. اين مشخصه‌ها عبارتند از: ضرورت تدوين محتواي بازرگاني در سطح بين‌المللي، لزوم اخذ گواهينامه و استانداردهاي مختلف در بازارهاي هدف، وجود برندها و شرکت‌هاي مطرح در سطح جهان، شناسايي نمايندگي‌هاي محلي معتبر در خصوص خدمات پس از فروش و پشتيباني فني، بازارهاي هدف خاص و پذيرش زمان‌بر مشتريان نهايي نسبت به تجهيزات مورد نظر.

بديهي است شرکت‌هاي واسطه تجاري کشور که در بازار بين‌المللي فعال هستند، هدف اصلي خود را سودآوري تعريف کرده‌اند و به همين دليل در حوزه صادرات محصولاتي ورود مي‌کنند که داراي مزيت رقابتي بوده و با بازار هدف آن کاملا آشنا هستند و از طريق ارتباطات لازم در کشور هدف، زمان سفارش تا فروش قطعي، طولاني نباشد و صرفه اقتصادي داشته باشد. اين رويکرد که شرکت‌هاي توليدکننده تمايل دارند با شرکت‌هايي در حوزه صادرات همکاري کنند که ارتباطات لازم را با مشتريان و خريداران بالقوه محصولات در کشورهاي هدف دارند و صرفا با فروش در زمان محدود، به سودآوري برسند و درصدي هم به عنوان کميسيون صادراتي بگيرند، زماني قابليت اجرايي دارد که ما به ازاي هر کشور يا حوزه جغرافيايي خاص، شرکت مديريت صادراتي داشته باشيم که به صورت تخصصي در زمينه محصولات آن شرکت توليدکننده سال‌ها فعاليت داشته باشد، در صورتي‌ که در خصوص بسياري از تجهيزات آزمايشگاهي دانش‌بنيان، شرکت‌هاي مديريت صادرات با اين مشخصه به ندرت يافت مي‌شوند و از اين جهت واگذاري امور صادرات به اين‌گونه شرکت‌ها لزوما نمي‌تواند مدل موفقيت‌آميزي براي تجهيزات آزمايشگاهي دانش‌بنيان باشد.

نکته ديگر در خصوص تجهيزات آزمايشگاهي، خدمات پس از فروش است که يکي از مراحل مهم و پيچيده در حوزه صادرات است و عمده شرکت‌هاي واسطه تجاري علاقمند به طولاني شدن فرايند صادرات نيستند و ترجيح مي‌دهند در صورتي‌که محصولي داراي مزيت رقابتي براي صادرات است، در زمان کمي خريده شود و با حاشيه سود مناسب آن را بفروشند يا سود صادراتي را دريافت کنند. لذا در حوزه خدمات پس از فروش، عمدتا مسئوليتي به عهده نمي‌گيرند و اين مسئوليت‌ها مستقيما به خود شرکت‌ها واگذار مي‌شود. بررسي‌ها نشان مي‌دهد عمده فعاليت شرکت‌هاي مديريت صادرات کشور در حوزه محصولات عمومي بوده و معمولا اکثر اين شرکت‌ها بخش قابل توجهي از فعاليت خود را در زمينه واردات تعريف کرده‌اند.

در نتيجه به نظر مي‌رسد با توجه به ضرورت توسعه بازار بين‌المللي تجهيزات آزمايشگاهي دانش‌بنيان، عدم تخصص جامع و فراگير شرکت‌هاي دانش‌بنيان در حوزه بازرگاني بين‌المللي و کمبود شرکت‌هاي مديريت صادرات تخصصي اين نوع محصولات، مدل مناسب مديريت صادرات در زمينه تجهيزات آزمايشگاهي شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان، واگذاري امور بازرگاني بين‌المللي ايشان به کارگزارهاي تخصصي مديريت صادرات متمرکز در حوزه تجهيزات آزمايشگاهي دانش‌بنيان و به صورت تعاملي با شرکت‌هاي توليدکننده باشد. به عبارت ديگر اين کارگزار به عنوان بخش بين‌الملل شرکت‌هاي دانش‌بنيان عمل مي‌کند و امور صادرات از نقطه آغاز تا فروش و خدمات پس از فروش را به صورت همکاري با شرکت‌هاي توليدکننده بر عهده مي‌گيرد‌.


وضعيت فعلي صادرات شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان

شرکت‌هاي دانش‌بنيان در چند سال اخير از رشد کمّي فوق‌العاده‌اي برخوردار بوده‌اند و با حمايت‌هاي متعددي که از سوي دولت و به خصوص معاونت علمي و فناوري صورت پذيرفته است، توانسته‌اند تا حدودي در بازار داخلي ورود کنند، اما هنوز راهي طولاني براي نفوذ و رسوخ در صنعت و کسب سهم بيشتر از بازار خارجي در پيش دارند. شرکت‌هايي که توانسته‌اند تا حد زيادي از مرحله تجاري‌سازي عبور کنند و گردش مالي به نسبت قابل قبولي در داخل کشور داشته باشند و محصولات توليدي آن شرکت‌ها داراي ويژگي‌هاي فني و کارکردي مناسب و قابل ارائه در سطح بين‌الملل است، تمايل دارند در بازار بين‌المللي حضور يابند و وارد چرخه صادراتي شوند. با بررسي وضعيت شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان، چالش‌هايي در اين خصوص مطرح است که از دو منظر داخلي و خارجي به آن مي‌پردازيم.


چالش‌ها از منظر داخلي

مديران اغلب شرکت‌ها با ديدگاه بازار داخلي به بازار بين‌الملل مي‌نگرند و محتواي فني و بازرگاني در سطح برندهاي بين‌المللي ندارند.

چنين شرکت‌هايي ساختار بازرگاني بين‌المللي ندارند و در بسياري از مواقع شخص مديرعامل، امور مربوطه را پيگيري مي‌کند. آن‌ها حداکثر يک کارمند بازرگاني براي تمرکز بر واردات مواد اوليه مورد نياز در اين بخش دارند و جز در موارد محدودي نتوانسته‌اند به موفقيت قابل توجهي برسند. حتي در مورد شرکت‌هايي که به نسبت وضعيت بهتري دارند و عمر سه، چهار ساله در عرصه بين‌الملل و حضور فعال در نمايشگاه‌هاي خارجي، در هزينه کردن براي مسائل بازرگاني و تبليغات احتياط مي‌کنند زيرا حجم فعاليت بازرگاني زياد است و چنين اموري نياز به هزينه‌هاي بسيار دارد. اين در حالي است که اکثر شرکت‌هاي دانش‌بنيان از نظر مالي، وضعيت پايداري ندارند. همين امر موجب کند شدن روند توسعه صادرات آن‌ها مي‌شود.

اغلب شرکت‌ها نسبت به بازار هدف محصولات و همچنين ارزيابي محصول خود در مقايسه با رقبا و اين‌که چقدر مزيت رقابتي دارند، بي‌اطلاع يا کم اطلاع هستند و بسياري از اطلاعات شرکت‌ها مبني بر اين‌که محصولاتشان داراي مزيت‌هاي فني و قيمتي نسبت به محصولات مشابه خارجي و برندهاي مطرح هستند، دقيق نيست. به عنوان مثال در بحث مقايسه قيمت، قيمت داخلي محصولات خود را با قيمت وارداتي محصولات مطرح به ايران مقايسه مي‌کنند، در صورتي‌که اين قياس براي پيشنهاد دادن کالاي توليدي در يک بازار ثالث کاملا اشتباه است. چون قيمت محصولات وارداتي به دليل هزينه حمل، گمرک، بيمه، سود توزيع‌کننده و نماينده محلي، به‌طور قابل توجهي بيش از قيمت عرضه شده داخلي است. با توجه به تحريم‌هاي سال‌هاي اخير اين هزينه‌ها بيشتر و قيمت عرضه شده محصولات خارجي در ايران تا حد زيادي گران‌تر از قيمت کالا در کشورهاي ديگر است.

نيازهاي اوليه صادراتي در اکثر شرکت‌ها وجود ندارد. اين نيازها شامل عکس صنعتي با کيفيت و از زواياي درست، وجود جدول مقايسه‌اي محصول يا تجهيز با رقباي خارجي از نظر کيفي و قيمتي، داشتن گواهينامه‌ها و ملزومات و اسناد لازم براي صادرات، داشتن پروفايل حرفه‌اي و کامل شرکت و دستگاه‌ها که شامل تمامي افتخارات، مقالات و دستاوردهاي شرکت و محصولات باشد و از همه مهم‌تر در اغلب کاتالوگ انگليسي که حداقل تا هفتاد درصد تشابه ظاهري و کيفي با محتويات کاتالوگ‌هاي برندهاي برتر را در برداشته و ضعف محتوا در آن کم باشد.

بر‌اساس بررسي عملياتي و حضور در مناقصات بين‌المللي، متاسفانه سطح قيمت بسياري از محصولات شرکت‌هاي داخل در قياس با رقبا بالاست. بررسي ميداني که طي سال‌هاي 94 و 95 به عمل آمده، نشان مي‌دهد که قيمت تمام شده بسياري از تجهيزات آزمايشگاهي به خصوص در سطح medium tech در سطح بالايي قرار دارند، چون بخشي از قطعات و اجزاي تجهيزات وارداتي هستند و تنها در بازار داخلي قابليت فروش دارند.

در سال‌هاي اخير و با حمايت ويژه دولت از شرکت‌هاي توليدکننده تجهيزات ساخت ايران، نوعي رخوت گريبانگير بسياري از شرکت‌هاي توليدکننده تجهيزات آزمايشگاهي شده است که تنها با بسنده کردن به بازار داخلي، ارتقاي سطح کيفي محصول خود را از دستور کار خارج کرده‌اند. ضرورت دارد حمايت دولت از شرکت‌هاي توليدکننده تجهيزات آزمايشگاهي با هدف توانمندسازي باشد و رويه‌اي در پيش گرفته نشود که باعث تضعيف شرکت‌ها و وابستگي شديد آن‌ها به بازار داخلي گردد. بر اين اساس لازم است حمايت دولت از اين شرکت‌ها در طول چند سال، کاهش يابد و حداکثر بعد از سه سال حمايت يک شرکت در بازار داخلي، ادامه اين حمايت‌ها را منوط به صادرات شرکت (هر چند اندک) کند.


چالش‌ها از منظر بين‌المللي

عليرغم توسعه علمي و تحقيقاتي کشور در سال‌هاي اخير، متاسفانه هنوز ذهنيت بين‌المللي درباره جايگاه ايران به دلايل مختلف، چندان مثبت نيست و بعد از حضور ميهمانان خارجي و شرکت در نمايشگاه‌هاي نانو‌فناوري و ساخت ايران، بعضا از اين‌که ايران در بعضي از زمينه‌ها داراي فناوري و تجهيزات پيشرفته است، متعجب شدند. بنابراين ضرورت دارد علاوه بر تمرکز روي تقويت برند ملي از طريق ارتقاي کيفي محصولات، صادرات از طريق برندهاي واسطه خارجي نيز مدنظر قرار گيرد.

هنوز سايه تحريم‌هاي بين‌المللي در همکاري با ايران تاثير منفي دارند. به خصوص اين موضوع در مذاکره با شرکت‌هاي اروپايي که داراي گستره بين‌المللي هستند، قابل مشاهده است.

کشورهاي پيشرفته در حوزه صادرات فناوري و تجهيزات پيشرفته داراي سابقه چندين ده ساله هستند و شبکه‌هاي توزيع‌کننده و خدمات پس از فروش گسترده‌اي در سطح جهان دارند و بسياري از متقاضيان بين‌المللي ترجيح مي‌دهند از برندهاي مطرح در اين خصوص خريد کنند. در حوزه medium tech هم کشورهايي نظير چين و هند به صورت انبوه و گسترده در بازارهاي بين‌المللي حضور دارند. البته در موارد زيادي کيفيت محصولات ايراني را ندارند، اما تجارت بين‌المللي‌شان مانند ايران با محدوديت رو‌به‌رو نيست و در اکثر موارد نيز قيمت‌هاي رقابتي‌تري دارند.


راهکارهاي توسعه صادرات شرکت‌هاي کوچک و متوسط (SME) دانش‌بنيان از طريق شرکت‌هاي تخصصي  EMC

با توجه به مشکلات و چالش‌هاي پيش روي شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان براي صادرات، يکي از راهکارها و ابزارهاي مناسب توسعه صادرات، ايجاد شرکت‌هاي تخصصي مديريت صادرات و حمايت از آن‌ها از سوي معاونت علمي و فناوري است. همچنين لازم است شرکت‌هاي دانش‌بنيان براي همکاري بلند مدت با شرکت‌هاي تخصصي مديريت صادرات به منظور پيشبرد امور صادراتي خود ترغيب و تشويق شوند. مزيت‌هاي عمده‌اي که در همکاري با شرکت‌هاي تخصصي مديريت صادرات وجود دارد، به اين صورت است که اين شرکت‌ها به دليل ماهيت خود، داراي شبکه وسيعي از شرکت‌ها و افراد موثر خارجي در کشورهاي هدف هستند. در حالي‌که ايجاد چنين شبکه‌اي براي شرکت‌هاي کوچک و متوسط يا ممکن نيست يا بسيار زمان‌بر و پرهزينه خواهد بود.

مزيت ديگري که همکاري با شرکت‌هاي تخصصي مديريت صادرات براي شرکت‌هاي دانش‌بنيان در برخواهد داشت، اين است که سبد محصولات شرکت‌هاي مديريت صادرات در يک گروه صنعتي و فناوري و به صورت خوشه‌اي است و از اين جهت بازارهاي مشترک ايجاد مي‌کند و ممکن است محصولات چندين شرکت را پوشش دهد. در صورتي‌که شرکت‌هاي دانش‌بنيان بخواهند، کليه اقدامات بازاريابي و مذاکره و صادرات را به عهده بگيرند، بايد به صورت مستقل همه هزينه و ريسک شناسايي بازار جديد را تقبل کنند. ممکن است شرکت‌ها نگران باشند که واگذاري امور بازاريابي بين‌الملل و صادرات به شرکت‌هاي مديريت صادرات، امکان رصد عملکرد اين حوزه را سخت و همچنين توانمندسازي خود شرکت‌ها در حوزه صادرات را با مشکل رو‌به‌رو کند و اطلاعات و مدارک محرمانه شرکت‌ها از دسترس خارج شود، اما همه اين معايب با عقد قرارداد همکاري بلندمدت با شرکت‌هاي مديريت صادرات و اخذ تعهد لازم در اين خصوص و تبديل شدن شرکت‌هاي مديريت صادرات به بخش بازرگاني بين‌الملل شرکت‌ها و تعريف مدل همکاري به صورت تعاملي و پيمان‌سپاري و نه برون‌سپاري، تا حدود زيادي مي‌تواند معايب همکاري با شرکت‌هاي مديريت صادرات را مرتفع کند. ضمن اين‌که زماني ريسک عدم نظارت به فرايند صادرات محصولات بالا مي‌رود و شرکت‌ها اختيار و کنترل لازم را در خصوص محصولات صادر شده نخواهند داشت که به صورت مدل فروش با واسطه تجاري عمل کنند و واسطه تجاري با مالکيت و برند خود به طور مستقيم محصول را به مشتري خارجي بفروشد، در صورتي‌که شرکت‌هاي مديريت صادرات، صرفا خدمات لازم را براي بازاريابي و صادرات به شرکت‌ها ارائه مي‌دهند و به صورت بخش بين‌الملل شرکت‌ها عمل مي‌نمايند. در نهايت با قطعي شدن فروش، عقد قرارداد به صورت مستقيم بين توليدکننده و خريدار منعقد مي‌شود و به شرکت‌هاي مديريت صادرات، سود کميسيون صادراتي تعلق مي‌گيرد.

اما نکته‌اي که در اين خصوص وجود دارد و لازم است سياستگذاران حوزه صادرات دانش‌بنيان معاونت علمي و فناوري و شرکت‌هاي دانش‌بنيان به آن توجه کنند، اين است که صادرات پايدار تجهيزات دانش‌بنيان به صورت يک پروژه کوتاه‌مدت و از طريق تجار عمومي و واسطه‌هاي تجاري و به شکل مقطعي و در اکثر موارد به تنهايي توسط خود شرکت‌هاي کوچک و متوسط، امکان‌پذير نيست. در صورتي‌که هدف از حضور در بازار بين‌المللي و حمايت‌هاي صادراتي معاونت علمي و فناوري، رسيدن به صادرات پايدار و رو به رشد و پيوستن به عرصه رقابت با شرکت‌ها و برندهاي بين‌المللي و تصاحب بخشي از بازارهاي هدف باشد، لازم است در اين خصوص تصميمات واقع‌بينانه اخذ شود.

در حال حاضر اگر شرکت‌هاي مديريت صادرات بخواهند به صورت تخصصي صرفا به ماموريت توسعه صادرات تجهيزات دانش‌بنيان بپردازند، لازم است هزينه، زمان و ريسک بسيار بالايي بپردازند و ممکن است بعد از صرف زمان و هزينه قابل توجه به دلايلي خارج از اختيارات و عملکرد اين شرکت‌ها، نظير قيمت بالاي دستگاه‌ها، اطلاعات فني نه‌چندان دقيق ارائه شده از سوي شرکت‌ها، تغيير ناگهاني قيمت‌ها از سوي توليدکننده و...  تلاش‌هاي ايشان منجر به فروش محصولات نشود و شرکت مديريت صادرات بدون کسب سود، ضرر هنگفتي را متحمل شود. در حالي‌که توليدکننده در اين خصوص هيچ‌گونه هزينه‌اي نپرداخته و اتفاقا شناختي نسبي از وضعيت بازارهاي هدف خود و موانع ورود به بازار خارجي کسب کرده است. در صورت موفقيت هم، با برند توليدکننده و به طور مستقيم بين توليدکننده و خريدار، قرارداد فروش منعقد مي‌شود و اين ريسک وجود دارد که همه تلاشي که شرکت مديريت صادرات در جهت بازاريابي و شناسايي مشتري داشته است، از بين برود و شرکت بعد از اتمام قرارداد، به صورت مستقيم ادامه روند فروش را انجام دهد.

مي‌توان اين‌گونه نتيجه‌گيري کرد که بر‌اساس تجربه در حوزه صادرات تجهيزات دانش‌بنيان، ايجاد شرکت‌هاي مديريت صادرات تخصصي و حمايت از آن‌ها، پذيريش ريسک و هزينه به صورت منصفانه بين شرکت‌هاي توليدکننده و مديريت صادرات، انعقاد قرارداد همکاري بلندمدت و تبديل شدن شرکت‌هاي مديريت صادرات به بخش بازرگاني بين‌الملل شرکت‌هاي دانش‌بنيان و اخذ تعهد حسن انجام کار، قطعا مي‌تواند از راهکارهاي توسعه صادرات تجهيزات شرکت‌هاي کوچک و متوسط دانش‌بنيان باشد. 

منبع:مجله دانش بنیان


کلمات کلیدی
//isti.ir/Z5Jb